سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا  بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

 البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده‌اند، بلکه زنده‌اند (به حیات ابدی و) در نزد خدا متنعّم خواهند بود.

بـایـد از آفـاق و انـفـس بـگـذاری تـا جـان شـوی

وآنـگـه از جـان بـگذری تـا در خـور جـانـان شـوی

 (حضرت امام خمینی «ره» ) 

سرداران زنجان سردار شهید میکاییل کریمی

زندگینامه سردار شهید میکائیل کریمی

سرداری دلیر از خیل سرداران حماسه ساز استان همیشه خط شکن زنجان

از فرماندگان مشهور و بنام گردان های خط شکن حضرت امام حسین (ع) و حضرت ولیعصر(عج) لشگر 17 علی ابن ابیطالب (ع)

سلحشوری بی باک و نترس در بسیاری از حوادث و اعتراضات نخستین روزهای آغازین انقلاب اسلامی در شهرستان زنجان ، مبارز و جنگجویی غیور و دلاور در اکثر صحنه های درگیری خیابانی با منافقین و گروهگ های ضدانقلاب ، نوجوانی عاشق و دل باخته به پیر فرزانه جماران حضرت امام خمینی (ره) ، سربازی وفادار و مجاهد برای نظام جمهوری اسلامی و رهبریت نظام   

  

شهید میکائیل کریمی از نخستین نفرات داوطلب و بسیجی زنجان بود که از همان آغازین روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه کشور عزیزمان ایران کوله بار جنگ برداشته و عاشقانه رهسپار میادین خون و شرف شد ، شهید کریمی آنقدر دل و جرات داشت که در کمترین زمان ممکن خود را به رده های بالای فرماندهی رسانیده و آنچنانی در میادین نبرد از خویشتن رشادت و شجاعت نشان می دهد که مدت زمانی طولانی خاطره های دلاورمردی ها و جانبازی هایش زبان زد خاص و عام جبهه می شود ، میکائیل به حقیقت پیشمرگی صادق و بی ادعا برای انقلاب اسلامی بود او بدون ترس از مرگ و نیستی ، بی پروا و جسورانه تا آخرین لحظات زندگانی مجنون گونه اش ، صادقانه و مردانه با تمامی وجود از ارزش ها و آرمان های مقدس انقلاب اسلامی و شهیدان به خون خفته انقلاب دفاع و پاسداری نمود ، شهید کریمی فرماندهی مخلص و بسیار خاکی بود ، او همواره سعی می کرد تا در کنار نیروهای تحت امرش باشد و دوش به دوش آنان می جنگید و با آنها می خندید و با آنان میگرید ، بودن میکائیل در منطقه نبرد ، برای بچه های درگیر با نیروهای دشمن ، باعث روحیه می شد و ایثار و فداکاری های او باعث تقویت حس شجاعت و دلیری در آنان می گردید

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

جزایر خون رنگ مجنون و عملیات غرورآور خیبر در اسفندماه سال 1362 آوردگاهی سخت و مشکل ، برای اثبات مردانگی و همت صادق ترین و شجاعترین پیشمرگان امام (ره) بود ، به گفته ناظران و شاهدان عینی سردار شهید میکائیل کریمی در این عملیات سخت و دشوار چنان با شهامت و دلاوری به سمت تانک ها و نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق یورش می برده که چندین بار دشمن مجبور به عقب نشینی می شود  .
به گفته یکی از همرزمان شهید ، در یکی از پاتک های(تک) سنگین دشمن ، نیروهای عراقی در پناه تانک ها وآتش تهیه پرحجمی که درست بر روی مواضع دفاعی گردان هدایت می شده خود را به نزدیکی خاکریز بچه ها رسانیده و هر لحظه امکان آن می رفته که خطوط دفاعی گردان شکسته شود و منطقه به تصرف نیروهای عراقی در آید ، از سوی دیگر گلوله باران و آتش تهیه عراقیها آنقدر سنگین و بی امان بوده که به بچه های رزمنده حتی اجازه بلندکردن سر را هم نمی داده ، وضعیت خط آنقدر خطرناک و وحشت آور بوده که همگی نیروها به سنگرها خزیده و کسی جرات نگاه کردن به جلو را نداشته ، به ناگهان فریادهای بلند ( الله اکبر ) و ( یا حسین (ع) ) شهید میکائیل کریمی فضا را پر می کند و او با قامتی استوار و تیرباری در دست بروی تاج خاکریز پریده و همانطور راست قامت بر روی خاکریز ایستاده و شروع به تیراندازی می کند ، میکائیل بدون کوچکترین ترسی از گشته شدن و بدون کمترین توجه به سیل عظیم آنهمه تیر و ترگش مردانه ایستاده بوده و اصرار فراوان همرزمان نیز از برای پایئن آوردن ایشان از روی خاکریز نتیجه ای نمی داده ، دیگر برادران رزمنده با مشاهده آن همه ایمان و ایثار و شجاعت شهید میکائیل کریمی جان تازه ای گرفته و همگی از جان پناه های خود بیرون پریده و در بالای خاکریز ایستاده شروع به گفتن تکبیر و تیراندازی می کنند ، نیروهای زبون دشمن با آن که فقط چند متری با پیروزی فاصله داشتن با دیدن آن همه صلابت کوبنده یاوران مهدی (عج) و از جان گذشتگی بسیجیان سر به دار پیر جماران فرار را برقرار ترجیح داده و با به جا گذشتن چندین دستگاه تانک و نفربر زرهی منطقه درگیری را ترک می کنند

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

در نبردهای شدیدی که برای تصرف و تثبیت جزایر مجنون در طول زمان عملیات خیبر رخ می دهد ، بچه های دلاور زنجانی آنچنانی می جنگ اند و به قدری دلیری و جانبازی از خود نشان می دهند که برای مدتها ی طولانی زبان زد تمامی رزمندگان لشگر 17 حضرت علی ابن ابیطالب (ع) گردیده بودند و همه از غیرت و همت و ایثار و شجاعت نیروهای زنجان می گفتند ، سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده غیور لشگر 17 خود در اگثر سخنرانی های که برای بچه های گردان ها داشتند همشیه از شجاعت و فداکاری بچه های زنجان در عملیات های مختلف می گفتند از غیور مردی و عشق بازی آنان در عملیات خیبر خاطراتی باورنکردنی نقل می نمودند ، خاطرات عجیبی که با هیچ عقل سلیمی آنها را باور نمی توان کرد و فقط با زبان عشق و عاشقی می شود آنان را گفت و با گوش عاشق شنید که درک و فهم آن بر هیچ کس ممکن نباشد.
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشن گر اسـت
لیک عشق بی زبان روشن تر اسـت
چون قلم اندار نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد قلم برخود شکاف
عقل درشرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
سردار شهید میکائیل کریمی به همراه نیروهایش چندین روز جانانه و با تمام وجود به نبرد با مزدوران بعثی پرداخته و با حملات و پاتک ها پی در پی عراقها مقابله می کنند و در زیر آتش تهیه ای که به گفته تمامی کارشناسان جنگی امکان زنده ماندن در زیر آن غیر ممکن بوده مردانه و استوار ایستاده و از شکست حتمی عملیات خیبر و تصرف دوباره جزایر مجنون به توسط دشمن بعثی جلوگیری می نمایند و با دادن صدها مجروح و شهید حماسه دیگری را برای انقلاب اسلامی و افتخاری بزرگ را برای شهرمان زنجان به ارمغان آوردند.
سردار شهید میکائیل کریمی به همراه برادرش شهید فضائیل کریمی در این عملیات افتخار آفرین به وصال معشوق رسیده و عاشق و دل باخته به بارگاه یار راه یافته و خونین بال و راضی تا بردوست پرواز نمودند.
( یادشان گرامی و نامشان جاوید)

سرداران زنجان سردار شهید میکاییل کریمی

کی بود در راه عشق آسوده گی ؟
سر به سر درد است و خون آ لودگی
تا نسازی بر خود آسایش حرام
کی توانی زد به راه عشق گام

(شیخ بهائی)

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

وصیت نامه گهربار سردار شهید میکائیل کریمی :

الهی شکرت و هزاران بار شکرت که باز دیگر لیاقت پیدا کردم و توفیق به من عنایت کردی تا در جبهه حق علیه باطل به عشق امام حسین (ع) و ائمه اطهار شرکت کنم الهی شکرت و هزاران بار شکرت که این لاقت را به من عنایت فرمودی که توانستم از تمام علائق دنیایی از قبیل مقام و رفاه وپول زندگی ذلت بار ببرم و به تو فکر کنم و به تو بپیوندم.

خدا یا تو می دانی که این چندمین بار است که تا به حال وصیتنامه می نویسم و اینبار با دلی پر از خون که از فراق دوستانت دل من پر خون گردیده و دیگر طاقت دوری ندارم و این بار این لیاقت و توفیق را نصیب من بگردان و مرا از فیض عظیم شهادت محروم مگردان.

خدایا تو می دانی چه قدر دلم خون است و چه خون دلهائی می خورم. خدایا تو می دانی که من درد دل فراوان دارم و تو بر همه آنها واقفی ولی من هم گناه زاد کرده ام و خود نیز می دانم و پشیمانم و از تو می خواهیم که به خاطر خون پاک ومطهر حضرت ابا عبدالله الحسین و شهدای کربلاها که در نزد خیلی عزیز هستند از گناهان من در گذری و مرا به آرزوی خود که همانا جزءرسیدن به لقاء نیست برسانی و مرا در جوار رحمت خود جای دهی.

خدایا دوست دارم با ریخته شدن خون خودم در راه تو رضای تو را بدست آورم و به وجه تو نگاه کنم و در آن دنیا با شهدا همنشین باشم.

خدایا و خداوند به مادرم استقامت و صبر عنایت فرما که در نزد فاطمه زهرا و زینب کبری و در نزد لیلا رو سفید باشد و به پدرم که برای من زحمت ها کشیده است صبر و استقامت عنایت بفرما که زندگی حضرت ابا عبدالله الحسین و حماسه عاشورا به یاد آورده و در پیش آن بزرگواران رو سفید باشد و نیز از مادرم و در گرامیم می خواهم که در شهادت من ناراحت نباشید زیرا من به حضور خدا می روم که این آرزوی من است و فدا شدن در راه دین اسلام است و اگر هم به یاد من افتادید به یاد کربلای امام حسین و کربلاهای ایران و به مصیبت حضرت زینب گریه کنید و به یاد ش هدای دیگر گریه کنید زیرا گریه کردن بر شهید بزرگترین و بالا ترین عبادت است و از شما می خواهم که بیشتر از همه چیز به راه پر افتخار فکر کنید و بدانید که من به خاطر چه هدفی جانفشانی ها کرده ام و هر کس هم خواست در هر لباس و هر مقامی که باشد و در هر جا و هر مکان باشد که می خواهد خون شهیدان را پای مال کند و یا از خون پال شهدا به نفع خود استفاده کند با صراحت کامل در مقابل آنها بایستید و از هیچ کس نترسید الا خدا و هر کاری که می کنید فقط و فقط خدا را در نظر بگیرید و هر گونه سختی کشیدن اگر خالصانه برای خدا باشد از عسل شیرین تر است و سعی کنید هر گونه درد و رنجتان در زندگی برای خدا باشد و از غیر خدا ها بگریزید و مواظب باشید که دوستی دنیا انسان را هلاک می سازد و دیر یا زود باید همه باید این دار فانی را وداع کنیم پس به فکر آخرت باشید مبادا در گمراهی و خواب غفلت از دنیا بروید و مبادا شیطان بر شما غلبه کند و از فیض شهادت که بزرگترین درجات است محروم بمانید مبادا دنیا ، مقام زیادت پول و ثروت و چیزهای دیگر دنیا چشم و گوششان را گیرد خیلی باید به خدا فکر کنید و خیلی بایو مواظب باشید خیلی نزدیک است روزی که در مقابل ابا عبدالله الحسین ایستاده ام و در مقابل حضرت زینب و کودکان یتیم ابا عبدالله الحسین خجالت زده ایم و در مقابل شهدا رو سیاه ایستاه ایم و باید حساب پس بدهیم ای ملت قدر رهبر بزرگوارتان را بدانید و قدر اسلام را بدانید که امروز اسلام به یاری ما نیاز دارد و این را فراموش نکنید که ما می خواهیم اسلام را در جهان پیاده کنیم مبادا خون شهدا را نادیده گرفته و امام را تنها بگذارید

انشاء الله برادر خودتان را برای مبارزه طولانی آماده کنید و از آمدن عزیز انتان به جبهه خوداری نفرمائید چون امام ما می فرماید ما باید همه عزیزانمان را فدای اسلام نمائیم و همیشه هر کس تا هر اندازه ای که در توان دارد در جبهه ها باشد و برای جبهه کمک کنید هر جا اسلام برای شما نیاز پیدا کرد به یاری اسلام شتابید تنها سعادت شما برای خاطر رضای خدا کار کردن است خدا می داند که درد دلم فراوان است و از آوردن آنها به روی کاغذ عاجزم ولی شما باید بیشتر وصیت نامه شهدا را بخوانید برایم نماز وروزه بگیرید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

میکاییل کریمی

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

خـواهـم کـه هـمـی عـاشـق رویـت مـیـرم

 سـرگشـته چـو مـوی پـیـش مـویـت مـیـرم

دانـم بـه یـقـیـن کـه زنـده مـانـم جـاویـد

گــر نـعــره زنــان در آرزویــت مـیــرم

(عطار- مختارنامه – ص201 )

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

هم بادیة عشق تو بی پایان است
هم درد محبت تو بی درمان است
آن کیست که در راه تو سرگردان نیست
هر کو ره تو نیافت سرگردان است

( عطار- مختارنامه – ص140)

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

کمـتریـن بـازیسـت انـدر عاشقی جان بـاختن

بـر بـسـاط پـاکبـازی کفـر  و  ایـمان بـاخـتـن

کار مـردان است در یک داد ، نـقـد هـردو کون

حـاصــل آوردن بـدشــواری  و آسـان بـاخـتن

شمع من تو خوش برون آی ، مفرما کشـتنم

زانـکـه نـامــوزد کسی پـروانـه را جـان بـاختن

سرداران زنجان سردار شهید میکائیل کریمی

با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را  گرامی داشته

و برای تعجیل در فرج آقا صاحب زمان (عج) دعا کنیم .

 (با التماس دعا )




ادامه مطلب

[ پنج شنبه 90/4/2 ] [ 8:19 عصر ] [ عباس لشگری ]