سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرداران زنجان سردار شهید حسن باقری

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

{ کُلُّ مُنَ عَلَیهَا فَانٍ وَ یَبقَی وَجهُ رَبِّکَ ذوُ الجَلالِ وَالا کرَامِ }

 ( هر که روی زمین است دستخوش مرگ و فناست و زندة ابدی ذات خدای مُنعِم با جلال و عظمت است . ) 

 (سوره مبارکه الرحمن ـ آیه 26 ، 27 )

 دسـت از مـس  وجـود چـو مـردان ره بشـوی

 تـا کـیـمـیـای عـشـق بـیـابـی و زر شـوی

سرداران زنجان سردار شهید حسن باقری

سرداری غیور و فداکار از خیل فرماندگان حماسه ساز استان دلاور پرور زنجان

سردار پاسدار شهید حسـن بـاقـری

فرمانده شجاع و دلاور گردان خط شکن و ضد زره حضرت ولیعصر (عج) در عملیات خیبر ( جزایر مجنون ) ـ اسفندماه 1362 

سردار شهید حسـن بـاقـری (رسول) اول فروردین 1329 درروستای والارود شهرستان زنجان در خانواده ای بسیار فقیر و تهی دست چشم به جهان گشود و هفتم اسفندماه 1362 در منطقه عملیاتی خیبر ( جزیره مجنون ) در کسوت فرماندهی گردان خط شکن حضرت ولیعصر (عج) لشگر 17 حضرت علی ابن ابیطالب (ع) پس از حضوری موثر و خالصانه در حدود (99) عملیات کوچک و بزرگ ، در سن 33 سالگی به همراه (160) نفر از نیروهای دلیر و پاکبازش بعد از نبردی عاشورا گونه و بسیار نابرابر و ناجوانمردانه با نیروهای کماندو گادر ریاست جمهوری عراق و نیروهای مخصوص و تعلیم دیده بعثی به درجه والای شهادت نائل آمد و پیکر مطهرشان تا سال 1367 در منطقه عملیاتی جزایر مجنون { منطقه طلاعیه } مفقود باقی ماند ، تا اینکه عاقبت پلاک هویتش را یافته و بقایای جسم مطهر و پاکش را به زنجان انتقال دادند .

« روحش شاد و یادش گرامی »

سرداران زنجان سردار شهید حسن باقری

حجاب چهرة  جان می شود غبار تنم                خوشا دمی که از چهره  پرده  برفکنم

چنین قفس نه سزای چومن خوش الحانست    روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم 

فرازی از زندگانی سراسر حماسة و ایثارسردار شهید حسـن باقـری :

شهید حسن (رسول) باقری ، با آغاز اولین جرقه های انقلاب اسلامی در شهر زنجان ، همچون سربازی فداکار وارد میدان شده و دوش به دوش خیل عظیم مردم  به مبارزه با رژیم خونخوار پهلوی می پردازد و در تظاهرات ها و راهپیمائی ها چنان دلیری و شجاعت از خود به نمایش می گذارد که ماموران ساواگ ستم شاهی زنجان برای دستگیری او و همدستانش  تلاش زیادی می کنند ، اما همیشه با یاری خداوند و با زیرکی و زرنگی  بچه ها به هر طریقی بوده ، فرار می کردند .

شهید باقری در همان اولین روزهای آشنا یی با نام حضرت امام خمینی (ره) و مطالعه اعلامیه های ایشان ، آنچنان شیفته و دلباخته پیر جماران میشود که همچون عاشقی مجنون حلقه به گوش بارگاه معشوق شده و جان برکف و جانباز تمامی بود و نبود خود را وقف انقلاب و ارزشهای اسلامی آن می کند ، او باخرسندی و اخلاص  ، تمامی اوقات بیکاری خود را با خدمت و تلاش برای انقلاب و مردم سپری می کند و طوری غرق این طریقت میشود که برای انجام دادن بهتر امور محوله ترک تحصیل میکند تا بتواند آزادنه تمام شبانه و روز خود را به فعالیت های انقلابی و پاسداری از آرمان های مقدس آن اختصاص دهد .

با پیروزی شگوهمند انقلاب اسلامی شهید باقری جزء اولین کسانی می باشد که عاشقانه اقدام به تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستان زنجان می نمایند و با تمامی وجود پیشمرگ و پاسدار انقلاب و ارزشهای والای آن می شوند ، ایشان در آن ایام با وجود اینکه از وضعیت خوب مالی برخودار نبود از سپاه حقوق دریافت نمی کرده و آن چیزی را که هم داشته بی ادعا خرج مخارج بچه ها می کرده .

شهید باقری در ماموریتهای مختلفی از جمله غائله خلق مسلمان در تبریز و حزب دمکرات در کردستان شرکت فعال داشت و برای حراست از آرمان های انقلاب و پاسداشت خون شهیدان انقلاب اسلامی زحمات زیادی را متحمل گردیده ، ایشان در درگیری های خیابانی گروهگ های ضد انقلاب در زنجان نیز حضور چشمگیری داشت ودر اکثریت ضد و خوردها  جزء اولین نفراتی بود که در صف اول درگیری مشغول مبارزه بود .

شهید باقری از همان اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران کوله بار نبرد برداشته و شیدا و عاشق راهی میادین جنگ میشود ، از آن زمان دیگر خاکریزهای گرم و سنگرهای نمناک مناطق جنگی مسکن شهید باقری میشود و مهم ترین تکلیفی را که بر ای خود ترسیم میکند بازپس گیری خاک مقدس میهن از متجاوزان بعثی و پاسداری از کشور و انقلاب اسلامی می باشد ، او بطور مستمر در جبهه های جنگ حضور یافته و در اکثر عملیات های سپاه شرکت فعالی پیدا می کند ، ایشان در اندک زمانی کوتاه با شجاعت ها و دلیری هایی که از خود نشان می دهد سریع پلکان ترقی را طی کرده و  با افتخار جزء فرماندهان و سرداران پاک باخته سپاه پاسداران میشود ، او فردی فعال و پرکار بود و لحظه ای آرام و قرار نداشت ولی با این حال کوچکترین استراحتی نمی کرد و همیشه مشغول انجام کاری بود  ، او همواره سعی می کرد در کنار نیروهای عمل کننده باشد و جزء رزمندگانی باشد که خط اول دشمن را می شکستند ، در سختیها و دشواریهای نبرد نقطه اتکای دیگر همسنگران بود و در شب های طاقت فرسای عملیات ها ، گره گشا و مشکل گشای اکثر مشکلات   رزمندگان اسلام بود .

در جبهه دارخوین هواپیماهای عراقی منطقه را بمباران می کنند و شهید باقری از ناحیه پا به شدت زخمی میشود و بدلیل شگستگی مجبور می شوند پایش را گچ بگیرند ، ولی این جراحت و زخمی شدن ها باعث سکون و استراحت ایشان نمی شود و ساعتی بعد با آن وضعیت خراب به منطقه عملیاتی بازگشته و با همان پای شکسته و گچ گرفته ، دلیرانه در عملیات شرکت می کند.

سرداران زنجان سردار شهید حسن باقری

خاطره ای از شیدای و پاکبازی سردار شهید حسن باقری :

شهید باقری یک روز قبل از آغازعملیات افتخارآفرین خیبر ، در حالی که با موتورسیکلت در بونه عملیاتی برای تحویل پست خود به سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده غیور لشگر 17 حضرت علی ابن ابیطالب (ع) تردد می کند ، مورد اصابت ترکش راکت هواپیماهای دشمن که داشتن منطقه را بمباران می کردند، قرار گرفته و دوباره از ناحیه پا مجروح میشود .

با کمک و یاری برادر آزاده مصطفی بهرامیون محل زخم را با چفیه محکم بسته و جلوی خونریزی را می گیرند، شهید باقری  دوباره برخاسته و انگار که چیزی نشده ، لنگان لنگان موتور را روشن کرده و بی توجه به اصرار زیاد برادر بهرامیون مبنی بر اعزام به بیمارستان برای مداوا وپانسمان ، به انجام تکلیفی که برعهده دارد تاکید کرده و با لبخندی زیبا به راه خود ادامه می دهد ، بعد از ساعتی با یافتن برادرمهدی زین الدین و تحویل پست فرماندهی منطقه ، با اصرار فراوان راهی بیمارستان شده و باسرعت پایش را پانسمان کرده و بدون کوچکترین استراحتی دگرباره به جمع یاران و همرزمان پیوسته و با همان وضعیت پایش نیروهای گردان خود را ازبرای شروع  مرحله اول عملیات خیبر آماده می کند .

( کجایند مردان بی ادعا )

مـا زنــام و نـنـگ دنـیـا رســتـةایـم         دل بــتـار زلـف جـانـان بـسـتـةایـم

هـر کـجا شمـعـیـست مـا پـروانـه ایـم         کـشـتـة شــمـع رخ جـانـانـه ایـــم

رهـرو عـشـقـیـم و عـشـق روی دوسـت     میکـشد هـرجـا که خـاطره خـواه اوسـت 

سرداران زنجان سردار شهید حسن باقری

فرازی کوتاه و گهربار از وصیت نامه سردار شهید حسـن بـاقـری :

پـدر جـان ! این امتحان است برای کسانی که می گویند :ای کاش با حسین (ع) در کربلا بودم و به یاری او می شتافتم ویا می گویند : کاش در کربلا بودم ، در راه حسین (ع) که راهخداست ، از مال و فرزند خود می گذشتم .اینک همان لحظه فرا رسیده است .مدعیان باید برای یاری دین خدا آماده باشند و در کربلایخوزستان از جان و مال و فرزند بگذارند و به وعده های خودعمل کنند و امیدوارم که شما به آنچه می گفتید ، یعنی بهوعده خود عمل کنید و از بنده ی حقیر در این راه به عنواننوکری برای حسین (ع) استفاده نمائید .

( یادش گرامی و آرمانش جاوید)

سرداران زنجان سردار شهید حسن باقری

خـرم آن روز که از ایـن مـنـزل ویـران بـروم

راحـت جـان طـلـبـم و زپـی جـانـان بـروم

دلم از وحـشـت زنـدان سـکـنـدر بـگـرفـت

رخت بـربـنـدم و تـا مـلـک سـلـیمان بـروم

بـه هــواداری آن ذره صـفـت رقـص کـنـان

تـا لـب چـشـمة خـورشـید درخـشـان بـروم 

با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت

را گرامی داشته و برای تعجیل در فرج آقا صاحب زمان (عج) دعا کنیم .

 (با التماس دعا )




ادامه مطلب

[ سه شنبه 93/11/7 ] [ 7:27 عصر ] [ عباس لشگری ]