سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت سیدالشهدا(ع)خبر شهادت سردار حمید احدی را میدهد !!!

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

( الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ .) 

 آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندتری است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.

 (آیه 20 سوره توبه)

ملت عشق از همه دینها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

( حضرت مولانا )

سردار پاسدار شهید حمید احدی ( فرمانده پاکباز و غیور گردان حضرت امام سجاد(ع) استان زنجان )

حضرت سیدالشهدا (ع) خبر شهادت سردار حمید احدی را میدهد !!!

خاطره ای زیبا و الهام بخش از زبان آزاده سرافراز مصطفی بهرامیون :

مقدمه :

دلاوران مردان غیور زنجانی مصطفی بهرامیون و محسن جزیمه و حمید احدی از دوستان و همرزمان صمیمی و نزدیک بهمی بودند که از همان روزهای اول جنگ پا به میدان خون و شرف گذاشته و مدتهای زیادی کنار هم با مزدوران بعثی جنگیده واز انقلاب اسلامی وخاک پاک ایران زمین دفاع وپاسداری نموده بودند،

اما دست تقدیر و سرنوشت این یاران باوفاومخلص را سال 1360 از هم جدا کرده و عزیزان مصطفی بهرامیون و محسن جزیمه به اسارت نیروهای دشمن درآمده و حمید هم همچنان در جبهه مانده و به دلیل شهامت و اخلاص مثال زدنی و کاردانی ولیاقتش به رده های بالای فرماندهی رسیده و بعدازسالها خدمت خالصانه وعاشقانه و شرکت جسورانه ودلیرانه دردههاعملیات کوچک وبزرگ،عاقبت درکسوت فرماندهی گردان خط شکن حضرت امام سجاد(ع) در عملیات عاشورائی بدر(اسفندماه1363) در منطقه شرق دجله حضور یافته ودرکنار رزمندگان اش جنگیده و بعد از شکستن خط اول دشمن ( پد خندق )،درآب رودخانه دجـله وضو گرفته وبرای شناسایی خطوط دشمن جلو رفته و بعد از مدتی پیشروی  از ناحیه سر و صورت مورد اصابت ترکشهای گلوله توپ قرار گرفته و در سن 24 سالگی به آرزوی دیرین خود رسیده وباپیکری خونین مقبول درگاه الهی قرارگرفته و با دلى آرام و قلبى مطمئن تا جوار رحمت حق  پرواز نمود .

( روحش شاد و نامش گرامی )


خاطره از سردار شهید حمید احدی

گـوهـر پـاک بـبـایـد کـه شـود قـابـل فـیـض

ورنـه هـرسـنگ و گـلـی لـولـو و مـرجـان نشود

حالا اصل خاطره :

 آزاده سرافراز برادر مصطفی بهرامیون که حدودهشت سالی اسیر دژخیمان صدام بوده، اینگونه تعریف میکنه که سحرگاه 24 اسفند ماه 1363 وقتی برای نماز صبح پاشدم ،دیدم محسن جزیمه بیداره و خیلی هم آشفته و پریشان نشسته و داره نماز میخونه و مدام هم مثل بارون اشگ میریزه ! راستش با اینکه از قبل با رازو نیازهای عاشقانه ونمازهای پرازاحساسش آشنا بودم، اما اینبار اوضاع و احوالش خیلی فرق داشت، بجوریهائی حدس زدم که حتما اتفاقی براش افتاده و یا خبرمهمی بهش رسیده که اینجوری حالشو خراب کرده ! خلاصه مشکوک شده و همونجور ساکت نشستم تا نمازشو تموم کرد و بلافاصله علت حالشو ازش پرسیدم ، محسن هم گریه کنان جواب داد که مصطفی ! حمید احدی شهید شده ! حرفش خیلی عجیب وغریب بود! آخه اسیر بودیم و مزدوران بعثی اجازه نمیدادن که هیچ خبری از جنگ وکشورمون به ارودگاه برسه ، هر خبری هم که از بچه های رزمنده زنجانی داشتیم، توسط اسرای جدیدی که به جمع مون اضافه میشد، برامون آورده شده بود، واسه همین هم خیلی با شک و تردید ازش پرسیدم، محسن خبرشو ازکجا بدست آوردی !؟ اسیرجدیدی آوردند که من بی خبرم !؟ .

محسن اشگ ریزان و با لکنت زبان گفت : مصطفی ! خبرشو حضرت سید الشهدا (ع) خودش بهم داد ! از حرفش واقعا شوکه شدم و چند لحظه اصلا نفهمیدم که چی باید بگم !خلاصه بعد یه مدت حیرت وتعجب بخودم اومدم وخیلی باهیجان ومشتاق ازش پرسیدم : آخه محسن جان! چطوری !؟ زد زیر گریه و گفت : مصطفی ! شب خواب مولا مون امام حسین (ع) را دیدم و فداش بشم !خودش گفت که حمید را بردیم ، پیش خودمون !

تو حرفهاش صداقت و اخلاص موج میزد و لحن صداش طوری روی قلب و روحم تاثیرگذاشت که سریع اوضاع حالم دگرگون شد وبی اختیار قطرات اشگ ازگوشه چشمانم جاری شد،خلاصه این جریان اونقدربرام شگفت آور وجالب بودکه سریع زمان وتاریخ گفته های محسن را روی تکه کاغذی ثبت کردم تا بعدها ببینم واقعا همونجوری که محسن میگه ! اونروزها حمید به شهادت رسیده یا خوابش فقط یه رویای زیبا و شیرین بوده !؟

خلاصه بعدها چندتا از اسرای عملیات بدر را به ارودگاه آوردند و فهمیدیم که خواب محسن رویای صادق بوده وهمونجوری که مولا(ع)خبرشو بهش داده ، سردارحمید احدی تو عملیات بدر و خودش هم دقیقأ همون شب که محسن خواب دیده ، یعنی بعدازظهر 23 اسفند ماه 1363درکنار رودخانه دجله به درجه والای شهادت رسیده ! ( یادش گرامی و نامش جاوید )

در نــیــابــد کــس زبـــانِ عـــاشـــقـان

زانــکــه عــاشــق را زبــانـی دیــگــرسـت

(عطار نیشابوری)

خاطره از سردار شهید حمید احدی

فرازی از وصیتنامه گرانقدر و گهربار سردار شهید حمید احدی :

سلام به کسانی که این نوشته ها را می خوانند و می شنوند و سلام به حضرت امام امید مستضعفین. درود بر رزمندگان پر توان اسلام یاران حسین (ع) با عرض ادب به پیشگاه مقدس حضرت حجت امام زمان (عج) و ارواح پرفتوح شهدای اسلام از هابیل تا طول همیشه تاریخ بالخصوص سیدالشهداء امام حسین (ع)

"ام کیف اشکو الیک حالی و هو یخفی علیک"

امام حسین(ع) "دعای عرفات" با تفسیر و ترجمه این دعا که خطاب به خدا در مقابل خود و حال خود است. بدانید که چگونه هستیم که خدا بهتر از همه می داند ! بلکه از خود آدم هم بهتر می داند ! . ( یاد و نامش گرامی و جاوید باد)

خاطره از سردار شهید حمید احدی

گـوهـر پـاک بـبـایـد کـه شـود قـابـل فـیـض

ورنـه هـرسـنگ و گـلـی لـولـو و مـرجـان نشود

خاطره از سردار شهید حمید احدی

با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته

و برای فرج آقا صاحب عصر و زمان (عج) دعا کنیم .

(با التماس دعا )




ادامه مطلب

[ یکشنبه 94/3/17 ] [ 11:38 عصر ] [ عباس لشگری ]