سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطره ای زیبا از سردار غواص شهید ابوالفضل خدامرادی

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ

و خداوند خون شهیدان را پاداشی نیکو ، که همانا دخول در بهشت است عطا خواهد فرمود . 

( سوره آل عمران آیه 156 )

عـاشق آن است کـه بـی خـویشتن از ذوق سماع

پیش شمشیر بـلا رقــص کـنــان مـی آیــد

خاطره ای کوتاه و زیبا از سردار بسیجی غواص شهید ابوالفضل خدامرادی

سردار بسیجی غواص شهید ابوالفضل خدامرادی

فرمانده سلحشور گروهان سوم غواصی از گردان ولی عصر (عج) استان زنجان

اشنوکر :

خاطره ای کوتاه و زیبا از سردار بسیجی غواص شهید ابوالفضل خدامرادی :

پیش از عملیات کربلای 4 بود. ما داشتیم در موقعیت شهید اجاقلو، کنار رود کارون، دورة مقدماتی غواصی را می گذراندیم. جمع بسیار صمیمی و با صفائی بود. آزمایش تنفس یکی از تمرینهایی بود که افراد باید می گذراندند. آنها به شکل درازکش، خوابیده و سر خود را در زیر آب می کردند. تنفس بوسیلة " اشنوگر " (نی غواصی ) صورت می گرفت و بیشتر اوقات همین نیها اسباب شوخی و تفریح بچه ها را فراهم می کرد.

 

در یکی از روزها که بچه ها مشغول آزمایش تنفس بودند، شهید ابوالفضل خدامرادی ـ فرمانده گروهان 3 غواصی از گردان ولی عصر (عج) زنجان ـ شوخ طبعیش گل کرد. من و چند نفر دیگر از برادران را نزد خود خواند و گفت: "بیایید کنار نی ها، ببینید که در زیر آب چه خبر است! " خیلی جالب و شنیدنی بود، هر کدام از بچه ها در زیر آب چیزی می گفت و می خواند؛ یکی ذکر یا زهرا (س) را زمزمه می کرد، دیگری سرود می خواند سومی برای خودش آواز می خواند و ما هم کلی می خندیدیم. یادش بخیر..

شهید خدامرادی گفت: " حالا خوب تماشا کنید. او دست خود را روی روزنة بعضی از نیها می گذاشت. غواصی که سرش در آب بود، بر اثر کمبود اکسیژن دست و پا میزد. گاهی هم در داخل بعضی از نی ها آب می ریخت و کسی که زیر آب بود، مقداری آب نوش جان می کرد و دست و پایی هم می زد و ما می خندیدیم. واقعاً یادش بخیر. لحظه های بسیار شیرین و ماندگاری بود. و خدا رحمت کند شهید خدامرادی را که یکی از فرماندهان خوب و ورزیده و شجاع گردان بود.  

( یادش گرامی و نامش جاوید)

خاطره ای کوتاه و زیبا از سردار بسیجی غواص شهید ابوالفضل خدامرادی

زندگینامه غواص شهید ابوالفضل خدامرادی :

شهید ابوالفضل خدا مرادی در ماه مبارک رمضان سال 1342 در خانواده ای مذهبی و عاشق امام حسین (ع) چشم به جهان هستی گشود و از همان دوران طفولیت در روضه ها و دسته جات عزاداری با واژگان زیبایی همچون کربالا و عاشورا و ساقی و عطش آشنا شده و رشد یافت، ابوالفضل قبل از آغاز درس و مدرسه ، گوش جان به آهنگ آسمانی کلام وحی سپرد و در مکتب تعلم آیه های سبز قرآن زانوی شاگردی و تلمذزدوسپس قدم به محیط علم وفراگیری دانش گذشته ومقاطع ابتدایی وراهنمایی و دبیرستان را با موفقیت طی کرده و موفق به اخذ دیپلم شد.

باانتشار عطر انفاس پاک و ملکوتی حضرت امام (ره) و شروع قیام بیداری ،ابوالفضل هم همچون سایر جوانان آزاده و حسینی شهر زنجان به جمع توحیدیان ولایت محور پیوست ودر ستیز با سپاه ظلمت و ایادی مزدور وکماندوهای گارد شاهنشاهی حماسه های فراوانی از خود به یادگار گذاشت که نمونه اش پایین کشیدن و سرنگون کردن مجسمه طاغوت در چهار راه  پایین زنجان بود که واقعا شجاعت و دلیری شگفتی میخواست و جوانان باغیرت با نثار جان و زندگی خود موفق به این کار شدند .

ابوالفضل بعد از پیروزی انقلاب هم از پا ننشسته و همچون پروانه عاشق به گرد شمع وجود امام چرخیده و تمام عمر و وقت خود را صرف سربازی و پاسداری از آرمانهای مقدس انقلاب میکند و در تمامی برهه های خطیر انقلاب در مقابل ضد انقلاب و گروهک های مزدور غرب و شرق ، سینه سپر کرده و دلاورانه از خط راستین پیر مرادش خمینی کبیر دفاع می نماید .تااینکه مهرماه 1359 دشمن بعثی و غدار متجاوزانه قدم به خاک پاک مهین نهاده و جنگ تحمیلی آغاز میشود و ابوالفضل هم بی درنگ کوله بارجهاد و مبارزه برداشته و مشتاقانه به جمع اهالی محله سربداران جان به کف دفاع مقدس می پیوندد و دلاورانه در چندین عملیات بزرگ و کوچک شرکت نموده و چندبار هم به شدت زخمی شده و دوباره بعداز بهبودی روانه میادین غیرت و شرف میشود،تااینکه در عملیات خیبر طوری از ناحیه سر و چشم مجروح میشود که جهت مداوا به کشور آلمان منتقل گردیده و نه ماه تحت درمان دکترهای خارجی قرار میگیره ، اما این جراحات هم از شوق و اشتیاقش کم نمیکنه و با بازگشت به کشور ، دوباره لباس رزم پوشیده و در منطقه حاضر میشود .

ابوالفضل با همان وضعیت جسمانی در عملیات های بزرگی همچون بدر و والفجر هشت شرکت نموده و نم نم برای فرماندهی دسته و گروهان انتخاب شده و در عملیات های کربلای چهار و پنج بعنوان فرمانده گروهان خط شکن غواص گردان حضرت ولی عصر (عج) زنجان مامور شکستن خطوط اول دشمن بعثی در منطقه شلمچه میشود و پس از عبور از آب و موانع ، نزدیک های پاسگاه کوت سواری با دشمن درگیر شده و در نبردی نزدیک و تن به تن با سپاهیان تاریکی ، گلوی نازش به تیر ستم دریده شده و راضی و خونین بال به جمع ستارگان سرخ آسمان شهادت می پیوندد .

( یادش گرامی و نامش جاوید )

خاطره ای کوتاه و زیبا از سردار بسیجی غواص شهید ابوالفضل خدامرادی

سردار بسیجی غواص شهید ابوالفضل خدامرادی فرمانده سلحشور گروهان سوم غواصی از گردان ولی عصر (عج) استان زنجان درعملیات های عاشورایی کربلای چهار و پنج

نام پدر: حبیب اله تاریخ تولد: 1342  محل تولد: زنجان

تاریخ شهادت : 19/10/65 شب جمعه  نام عملیات: کربلای 5 منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری

با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته

و برای تعجیل در فرج آقا صاحب زمان (عج) دعا کنیم .

 (با التماس دعا )




ادامه مطلب

[ سه شنبه 95/10/7 ] [ 2:12 صبح ] [ عباس لشگری ]