سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرهای از غواص شهید ابراهیم اصغری

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

خاطره ای زیبا از سردار غواص شهید ابراهیم اصغری

یک هفته ای به عملیات کربلای 4 مانده بود. روزی با شهید ابراهیم اصغری نشسته بودم. خاطرة شیرینی را برایم نقل می کرد. می گفت:

سه، چهار هفتة پیش رفته بودم شناسائی. شب بود و و هوا تاریک. وارد رودخانة اروند شده و برخلاف جریان آب شنا کردم . وقتی که روبروی کارخانه پتروشیمی عراق ـ نزدیکبصره ـ رسیدم، هوس کردن سری هم به کارخانه و اطراف آن زده و سر و گوشی آببدهم. لذا از آب خارج شده، مین هایم را در جای مناسبی پنهان کردم. تا پاسیاز شب، همه جای کارخانه را حسابی گشتم. اما باید پیش از روشن شدن هوا وشروع جذر آب برمی گشتم که یکدفعه با گشتی های عراقی روبرو شدم. اگر گیر میافتادم کارم تمام بود و عملیات هم لو می رفت، فوری خزیدم به زیر یکی ازخودروهای پارک شده و خودم را پنهان کردم. منتظر بودم که گشتی ها منطقه راترک کنند. ولی انگار دست بردار نبودند و قصد اتراق داشتند. ماندند و ماندندتا بالاخره هوا کاملاً روشن شد. دیگر نمی شد برگشت. دوباره مجبور شدم بهپتروشیمی برگردم. حالا باید جای خلوت و مطمئنی را برای پنهان شدن پیدا میکردم. رفتم سراغ یکی از دودکشهای بزرگ کارخانة  گرفتم خوابیدم تا اینکهبالاخره شب شد و تا بالا آمدن کاملاً آب چند ساعتی طول می کشید. گفتم بگذارباز گشتی در اطراف و داخل کارخانه بزنم، لذا سری به سینمای کارخانه زدم. عراقی ها مشغول تماشای فیلم بودند. از سالن غذا خوریشان هم دیدن کردم! تااینکه بالاخره آب کاملاً بالا آمد و من به آب زدم. وقتی که به موقعیتخودمان برگشتم همه متعجب بودند.

روحش شاد و یادش گرامی

خاطره ای زیبا از سردار غواص شهید ابراهیم اصغری

خاطره ای زیبا از سردار غواص شهید ابراهیم اصغری

 
سردار غواص شهید ابراهیم اصغری از بچه های ناب جنگ بود. گوهر پر بهایی از گنجینه گرانبسیج، معلمی دلسوخته و موفق و یک بسیجی به تمام معنا، برادرانی که او را میشناختند از شجاعت و دلیری او آگاهند. از نیروهای کارآمد و بسیار برجستهاطلاعات عملیات لشگر عاشورا به حساب می آمد. هنگام شناساییها، روی او خیلیحساب می شد. خطرناکترین و مشکلترین شناساییها را انجام می داد. کاهی اتفاقمی افتاد که با لباس غواصی به آب می زد و تا 3ـ2 روزی از او خبری نمی شد. می رفت سراغ مواضع عراقیها و از محل استقرار نیروها استحکامات، سنگرها،ادوات نظامی و کمین های دشمن عکس می گرفت و شناسایی می کرد.
مشکلات و خطرات زیادی را به جان می خرید تا منطقه عملیاتی را کاملا شناسایی کند.

خاطره ای زیبا از سردار غواص شهید ابراهیم اصغری


شهید اصغری روحیات و ویژگیهای روحی و رفتاری زیبایی داشت و روی بچه هایدیگر اثرات تربیتی زیادی بر جای می گذاشت. واقعا دلسوخته و با معرفت بود ومداحی با حالی می کرد.
یادم است در موقعیت شهید اجاقلو ( قجریه) در کنار رود کارون که بودیم، گاهی مناجات حضرت علی(ع) را با صدای زیبایی میخواند:
 مولای یا مولای! انت المالک و انا المملوک و هل یرحم و المملوک الاالمالک..." وبچه ها هم گوش می کردند. سرا پا صفا و از خود گذشتگی بود. یادشبه خیر، مرد نابی که سرانجام پس از سالها عشق و عاشقی، برگزیده خدا شد وبه سوی باغ رضوانش پر گشود.

خاطره ای زیبا از سردار غواص شهید ابراهیم اصغری

نامش جاوید . یادش گرامی 

هـر دل کـه کـند طـو اف گـرد  در عشــق

 جـان خسـتة کـند بـه آخر از خنجر عشـق

 ایـن نـکته نـوشـته انـد بـر دفـتر عشــق

سـر دوسـت نـدارد آنـکـه دارد سـرعشـق

با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته و برای فرج آقا صاحب عصر و زمان (عج) دعا کنیم .

(با التماس دعا )

 




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/2/4 ] [ 8:35 عصر ] [ عباس لشگری ]